این صفحه را چاپ کن!
گپ و گفت کوتاه و خودمانی با راننده ماشین جاروب خیابانی شهرداری هادیشهر

بادیدنش، فکر می‌کردم کار سختی باشد از شب تا صبح در خیابان‌ها با ماشین گشتن آن هم با سرعت خیلی کم. البته شاید حس وظیفه‌شناسی از این سختی بکاهد ولی انصافاً شب‌بیداری کار هر کسی نسیت.

به گزارش موج ارس جلفا، بادیدنش، فکر می‌کردم کار سختی باشد از شب تا صبح در خیابان‌ها با ماشین گشتن آن هم با سرعت خیلی کم. البته شاید حس وظیفه‌شناسی از این سختی بکاهد ولی انصافاً شب‌بیداری کار هر کسی نسیت. با دیدن قیافه شاد و سرزنده‌اش تمام خستگی روز و خواب شب از سرم می‌پرد، ساعت یازده و نیم شب مهمان ماشین جاروب خیابانی شهرداری هادیشهر می‌شوم. پس از آشنایی اولیه سوار ماشین شده و مصاحبه‌ای را با یکی از زحمت‌کشان شهرمان در حین انجام کارش انجام می‌دهم.

اکبر ابدالی، راننده ماشین جاروب خیابانی ۳۵ ساله، متأهل و دارای دو فرزند است. اکبر آقا حدود ۲ سال است که به‌عنوان راننده در شهرداری هادیشهر کار می‌کند و ۷ ماه است که با ماشین جاروب از شب تا صبح مشغول تمیز کردن خیابان‌های هادیشهر است، خیابان‌هایی که از نصف شب به بعد خلوت بودنش صبر و حوصله هر کسی را از بین می‌برد.

در حین رانندگی و تمیز کردن خیابان‌ها سؤالاتی را که در ذهن دارم از وی می‌پرسم:

– از ساعت چند و در چه مسیرهایی این کار را انجام می‌دهی؟

هرشب از ساعت۱۱شب تا ۵ صبح، همه خیابان‌های اصلی و خروجی‌های شهر را تمیز می‌کنم.

– فرآیند و مکانیزم عمل ماشین جاروب چگونه است؟

این ماشین که برای جارو کردن خیابان‌های شهر مورد استفاده قرار می‌گیرد، قبل از جارو کردن از مخزن آب تعبیه شده در زیر ماشین سطح معابر را آب‌پاشی کرده و بعد با استفاده از جارو و مکنده خیابان‌ها را پاکسازی کرده و گردوغبار موجود در سطح خیابان‌ها را در مخزن خود جمع‌آوری می کند.

– از لحاظ فنی چقدر با ماشین آشنایی داری؟ اگر شب دچار مشکل شود خودت می‌توانی درستش کنی؟

وقتی گواهینامه پایه یک اخذ می‌کنیم، تقریباً از لحاظ فنی با ماشین آشنایی پیدا می‌کنیم و می‌توانیم دست به آچار بشویم ولی برای اشکالات اساسی که نیاز به تعمیرات تخصصی داشته باشد، ماشین را به مکانیکی می‌بریم.

– تا به حال با این ماشین تصادف کردی؟

خیر.چون اکثراً برای جارو کردن با سرعت کم حرکت می‌کنیم چنین اتفاقی پیش نیامده است.

– کار در شب سخت نیست؟ خانواده‌ات نظرشان در مورد کارت چیست؟

مطمئناً کار در شب سخت است و تنهایی کار کردن سخت‌تر. هرچقدر در طول روز بخوابیم باز هم شیرینی خواب شب را نمی‌دهد اما چون شب خیابان‌ها خلوت هستند راحت‌تر می‌توان جارو و تمیز کرد. خانواده چندان موافق نیستند ولی خب سازش می‌کنند.

– هنگام کار آن‌هم با این سرعت کم حوصله‌ات سر نمی‌رود؟ چگونه خودت را مشغول می‌کنی؟

با یک نگاه معنادار لبخند می‌زند و می‌گوید: یعنی خودتان نمی‌دانید؟! به هر حال با نگاه کردن به گوشه خیابان‌ها و مغازه‌هاو تنظیم نمودن نحوه حرکت ماشین و زمزمه نمودن برخی سرودها و ترانه‌ها خودم را مشغول می‌کنم تا صبح شود.

– اگر کسی از شما مشورت بخواهد برای انتخاب این شغل و یا پسرت هم بخواهد این شغل را انتخاب کند، به او چه راهنمایی می‌دهی؟

حتماً می‌خواهم که این شغل را انتخاب نماید، چون شغل خوبی هست و لقمه حلال بر سر سفره می‌بریم.

– اگر شهردار بشوی چیکار می‌کنی؟ و انتظارت از شهرداری چیست؟

اگر شهردار بشوم(با کمی مکث) تمام سعی و تلاش خودم را برای ارائه خدمات بهتر و بیشتر به همشهریانم می‌کنم، انتظار خاصی ندارم چون به نظرم شهردار فعلی جناب آقای صادقیان تلاش خوبی برای ارائه خدمات انجام می‌دهد و اکثر همشهریان هم از عملکرد ایشان راضی هستند.

– از ساعت یک و دو بامداد به بعد افراد دیگری را هم در شهر می‌بینی؟

بله. اغلب نیروهای انتظامی و امدادی که برای تأمین امنیت و آرامش شهروندان در تمامی ساعات شبانه‌روز فعالیت می‌کنند.

– در فصل پاییز و زمستان یا به هنگام بارندگی تکلیف جارو کردن خیابان‌ها چه می‌شود؟

در فصل پاییز به علت ریزش برگ درختان کار ما بیشتر می‌شود، به هنگام بارندگی هم آماده‌باش هستیم برای برف‌روبی و نمک‌پاشی.

– وقتی شهروندان به هنگام کار می‌بیننت بیشتر چه سؤالاتی می‌پرسند؟

بیشتر در مورد ماشین و نحوه کار آن سؤال می‌کنند، حتی دوستان و آشنایان بیشتر کنجکاو هستند که نحوه عملکرد ماشین را بدانند.

– همکاری مردم با شما چگونه است؟

همکاری مردم خوب است، اما از آنان خواهش می‌کنم به پاکیزگی و نظافت شهر بیشتر توجه کنند.

– آیا شب با کار کردن در خیابان خلوت، نمی‌ترسی؟

خیر. چون همیشه نیروهای انتظامی در حال گشت هستند و خوشبختانه امنیت شهر هم خیلی زیاد است.

– در پایان سخن آخر؟

از مردم و همه همکاران و مسئولان خواهش می‌کنم در هر کاری هستند آن کار را با دلسوزی و از تمام وجودشان انجام دهند تا باعث پیشرفت و آبادانی شهرمان شویم.

در پایان از آقای ابدالی که یکی از کارکنان زحمت‌کش شهرمان هستند درخصوص خاطراتی که در حین کار کردن با این ماشین برایشان پیش آمده است، سؤال می‌کنم که شنیدن آن خالی از لطف نیست.

در یکی از روزهای تعطیل عید نوروز که اکبر آقا طبق روال گذشته مشغول تمیز کردن خیابان‌ها می‌باشد با مسافرانی برخورد می‌کند که به دلیل خرابی ماشین و عدم شناخت نسبت به شهر و تاریکی شب در خیابان‌های شهر سرگردان مانده‌اند، که او با راهنمایی‌ها و هماهنگی با دوستان و آشنایان مشکل این خانواده را حل می‌کند تا اینکه با خاطره‌ای خوش از شهرمان بروند.

پس از پایان مصاحبه در حالی که ساعت پاسی از شب را نشان می‌دهد به دلیل خوش‌صحبتی و خوش‌رویی آقای ابدالی دوست دارم که همچنان پای صحبت‌هایش بنشینم اما مهم‌تر از همه برایش انجام درست کارهایش است به همین دلیل مزاحم کارش نمی‌شوم و از او تشکر و خداحافظی می‌کنم و او را با خلوتش تنها می‌گذارم.

کلمات کلیدی :

اگر این مطلب را مفید ارزیابی کردید لطفاً به اشتراک بگذارید :